رادینرادین، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره
راستینراستین، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

دل نوشته های مامان

امپراطور فواره ها

دوروز بود باابام  مهمون خونه مون بودو من و بچه ها خیلی خوشحال بودیم که پدرمون و پدر بزرگ بچه ها اومده خونمون..((از بس خواهر برادر زیاده به سختی نوبت به ما میرسه) رادینو راستین کلی با بابا بزرگشون باز ی کردن .. اجازه دادم رادین کلی با کلاه بابام باز ی کنه و هی سرش بذاره  گذاشتم کتشو بپوشه.. چون میدونم یه روزی اینا خاطره میشه براش مثل تسبیح مادرم و حرفای مادرم.. شامو درست کردم و نوش جون کردیم و بردیم بابا رو برسونیم ترمینال بابا فرزاد برد بابا رو قسمت اتوبوسا من بخاطر بچه ها نرفتم وزمین بازی که اونجا بود رادینو گرم بازی کردم تا  یادش بره اتوبوس میخام و این حرفا اینم بابای مننننننن وای که چه هوایی بود بار...
31 ارديبهشت 1393

بازم عکس

آخه انقد جدیدا این بچه ها شیرین شدن هی میخوام عکس بگیرم.. بعد بیام اینجا عکسارو ببینم کیف کنم... عکسارو ادامه مطلب میذارم وقتی مامان هنری میشود اصلا این عکسا کلی  حرف داره توش.. عشق محبت نفس  زندگی  روح فدای چشمات بشه مادرررررررررررر ...
28 ارديبهشت 1393

عکس داریم عکسسسسسسسس

جدیدا از این سایت نی نی وبلاگ بدجور شاکیم دوست دارم کلبی فوشش  و بدو. بیرراه و بیعدبانه بهش بگم.. ولی  کی گوش میکنه هیشکیییی   خیر نبینی ایشاللههههه  نی نی وبلاگ خلاصه بیخیال  ..  این چن وقت  کلی اتفاق افتاده برام که حسی برای آپ کردم وبلاگ نداشتم از  فوت ناگهانی داییم گرفته  روز مادر  سال دوم برادرم...و کلی چیز دیگه ..   ولی  الان اومدم با کلی عکس اخه دوستان کلی بهم محبت داشتن که خودت جهنمممم از بچه ها عکس بزار.. همچین دوستایی دارم من خلاصه که  بذار بگم پسرام چقدر بزرگ شدن.. جونم براتون بگه رادین  میخواد وقتی بزرگتر شد  برام طلا جواهر بخره....
28 ارديبهشت 1393

بازم یه عکس دیگه

همیشه میموندم تو کف عکسای گذر زمان که مثلا یه عکس قدیمی رو بعداز سالا دوباره تجدیدش میکنندد..و کلی ادم تغییراتو حس میکنه دیشب عکس گرفتم از یه لحظه ای که خیلی جوونتر بودم و رادین کوچیکتر بود و دیدم واقعا میگن گرد پیری پاچیده شده پاچونده پاشیده؟؟ رو صورت طرف  رو سرو روی من بدجور پاچیده پاچانده پاچینده... حالا بگید الکی میگیییی هپلیییییییییییییی راستین   ...
24 ارديبهشت 1393
1